کد مطلب:125522 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:407

پنج تن
پس از ثنای جمیل مهیمن ذوالمن

ز ابتدای فطن تا به انتهای زمن



به پنج فرق بود افتخار و نازش من

كه روز حشر بدان پنج تن رسانم تن



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

مقلدان مخالف ز هر كناره اگر



گرفته اند به تقلید دامن دیگر



مرا بسند شفاعت كننده در محشر

نبی و دختر و داماد و دو گزیده پسر



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

كسی كه آل عبا را به طوع بنده بود



دلش به نور محبت همیشه زنده بود



چو مرگ شاخ حیاتم ز بیخ كنده بود

مرا شفیع تن این پنج تن بسنده بود:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن



ز ابتدای عدم تا به انتهای وجود

چنان كه حضرت حق جل ذكره فرمود



كدام پنج تن آمد به عالم مقصود

كه جبرییل ششم شان نمی تواند بود؟



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن



كه را ز مطلع دولت دمید صبح نوید

چو آفتاب شد از نور خویش روی سپید



قلم زنان صحایف نگار بیم و امید

نوشته اند به زر بر صحیفه ی ناهید:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

مبین است و مبرهن ز ملك تا ملكوت



كه منشیان ملایك به خامه ی جبروت



ز بهر آنكه جهان را بود قرار و ثبوت

نوشته اند بر اوراق دفتر لاهوت:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن



[ صفحه 55]





به نور پاك صفی و به حق صفوت او

به سجده ی ملكوت و به قرب و عزت او



كه آدم صفی الله پس از انابت او

قبول گشت بدین پنج نام، توبت او:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

بدان كلیم كه میقات جای او طور است



بدان كلام كه در ضمن رق منشور است



به پنج نام كه بر ساق عرش مسطور است

كه حرز عرش هم این پنج نام مذكور است:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

سپیده دم كه بجنبد نسیم صبح ز جای



شود ز مركب او گل ز نیفه نافه گشای



برآورند فغان بلبلان نغمه سرای

كنند ورد زبان طوطیان شكرخای:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

اگر به غمزه ی جادوی و قبله ی ابروی



كنند گوشه نشینان توجه از هر سوی



چنان كه فرق نباشد میانه یك سر موی

من و محبت این پنج فرق و ده گیسوی:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

چو پایدار نباشد جهان به راحت و رنج



به ناز او بمناز و به رنج او بمرنج



چو بایدت كه به پاداش رنج یابی گنج

مدار دست ارادت ز دامن این پنج:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن



كسی كه كرد تمسك به عروة الوثقی

نجات یافت ز درد شفا و رنج و عنا



لب من و سخن از مدح عترت طاها

سر من و قدم پنج فرق آل عبا



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

از آن زمان كه جهان جای راحت و رنج است



به مدح آل محمد لبم سخن سنج است



به پنج نام كه هر یك فزون ز صد گنج است

كه فتح نامه ی دولت به دست این پنج است:



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن

كسی كه پاك بود اصل او و گوهر او



خطا نرفته بود بر وجود مادر او



بر آستانه ی این پنج تن بود سر او:

نبی و حیدر و سبطین او و دختر او



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن



[ صفحه 56]





محمد بن حسام و محمد بن حسن

كه هست خاك قهستان تو را مقام و وطن



به روز مرگ كه باشد لباس تن ز كفن

به پنج تن كه بدین پنج تن رهانم تن



محمد است و علی، فاطمه حسین و حسن



[ صفحه 57]